به نام خدای مهربانی ها
فضا، فضای مجازی، فضای «میم» و «الف»
سلام، بر تو و لبخند و میم الف، بانو
سلام، بر تو و بر عشق، لاتخف، بانو
سلام بر تو و بر«مهر» و بر«ادب» ایدون
به مردمیّ و مروّت، وَ هم شرف، بانو
سلام، بر تو و مینا و نرگسِ شهلا
سلام، برتو و بر شوق و بر شعف، بانو
سلام، بر تو و بر کِلک فاخر انگشت
که با «کلید صفحه» نگاری هدف هدف، بانو
سلام بر تو و کَدّ یمین و رنجِ جبین
وَ دانه دانه ی انگشت صف به صف، بانو
سلام بر همه ی بانوان شیرین کار
وَ بر سرود و ترانه، به چنگ و دف بانو
تو، کِلک، بر کف و کفگیر بر کفِ دیگر
خوراک روی چراغت گرفته کف، بانو
خوراکِ روی چراغت نسوزد، ای شعله!
درون صفحه شود، عمرِ تو تلف، بانو
گشایشی شده حاصل از آن خمِ ابرو
نَزَد کمانِ کسی تیر بر هدف، بانو!
«زمانه پندی آزاد وار داد مرا»[1]
زمانه را تو ببین، نیست منعطف، بانو
بیا به سوی حقیقت، نه صفحه های مجاز
دریغ عُمرِ گرامی که شد تلف، بانو
م.ع.چ- 20 آذر 1393
[1]رودکی
زن بمان
«زن که باشی درباره ات قضاوت می کنند؛ در باره ی لبخندت که بی ریا و از روی سادگی نثار هر احمقی کردی درباره ی زیبایی ات که دست خودت نبوده و نیست درباره ی تارهای مویت که بیخیال از نگاه شک آلوده ی احمقها از روسری بیرون ریخته اند, درباره ی روحت، جسمت درباره ی تو و زن بودنت، عشقت , رفتارت قضاوت می کنند تو نترس و زن بمان احمقها همیشه زیادند. نترس از تهمت دیوانه های شهرکه اگر بترسی رفته رفته زنِ مردنما می شوی » نقل از بانو سمانه خلیلیان
بانوی مهر: زن شاهکار آفرینش است. زن محور خانواده است . زن نماد مهر و لطافت و طراوت و ظرافت و عشق و زندگی است. کاش همه ی زن ها، همیشه زن می ماندند؛ ادا و اطوار مردانه درنمی آوردند.
نوبل خوانی کامو
کتاب بیگانه ی آلبرکامو، دیروز 27 بهمن 1392 ، با حضور لیلی گلستان، مترجم رمان«بیگانه» و بلقیس سلیمانی، نویسنده ی نامدار،در شهر کتاب مورد نقد وبررسی قرار گرفت.
بانو بلقیس سلیمانی، (زاده 1342 در کرمان)، نویسنده و منتقد ادبیِ معاصر و نویسنده ی کتاب های «بازی آخر بانو»، «بازی عروس و داماد» و «خاله بازی»، که گرداننده ی جلسه بود، در آغازبا اشاره به صدمین سالگرد تولدِ کامو در سال گذشته،کمی از زندگی کامو سخن گفت و افزود: آلبرکامو،در سال 1913 در الجزایر زاده شد و 46 سال زندگی کرد و براثر تصادف، درگذشت که خود، تصادف را بدترین مرگ می دانست. کامو، افزون بر رمان، رساله ی فلسفی نیز نوشته است.او بهترین آثار پس از جنگ جهانی را نوشت، او شاهد نازیسم و ظهورمکتب فلسفی ادبیِ اگزیستانسیالیسم بود. با این مکتب، قرابت هایی هم داشت، در یک دوره نویسنده ی پوچی شناخته می شد. افسانه ی سیزیِف، را نیز از آن جمله بحساب می آورند. کامو، با سارتر، با اینکه دوست و محشور بود، اختلاف نظر هایی نیز داشت. اختلافِ او، سرِ استقلالِ الجزایر از استعمار فرانسه بود که کامو اعتقاد داشت که استقلال، هنوز برای الجزایر زود است.
بانو لیلی گلستان، مترجم بیگانه، با اشاره به چندین ترجمه از بیگانه توسط چندین مترجم، برخی را قوی و پسندیده قلمداد کرد و برخ را غیر اصیل. ایشان، از 11 مترجم بیگانه، 4 – 5 تن را شناخته شده دانست و بقیه را کتاب ساز تلقّی کرد. گلستان،خاطرنشان کرد که مترجم باید فضا وحال و هوای داستان و سبک نویسنده را تشخیص دهد و برای ترجمه، وسواس بخرج دهد.بانو لیلی گلستان، با اشاره به یازدهمین چاپ ترجمه ی خود،از کتابی درفرانسه، سخن گفت که تمام نقد های بر بیگانه را جمع کرده بود.
در این سومین نشست نوبلخوانی شهر کتاب، که به بررسی آثار آلبر کامو با محوریت رمان «بیگانه» اختصاص خواهد داشت، این کتاب با رویکرد فلسفی، روانشناختی، تاریخی و سیاسی، مورد بحث و بررسی و اعلام نظرِ حاضران در نشست، قرار گرفت.
کامو، «بیگانه» را در سال 1942 منتشر کرد و این اثر مهمترین رمان اوست.
کامو یکی از شاخص ترین نویسندگان فرانسوی پس از جنگ جهانی بود و آثارش او را به عنوان رماننویس و نمایشنامهنویس جهانی مطرح کرده است. «بیگانه» یکی از مهمترین آثار ادبیات قرن بیستم است و با شخصیت غیرعادی و رازی که در خود دارد، یکی از تکاندهندهترین آثار ادبی این مقطع زمانی است. آلبر کامو در سال 1975 برنده جایزهی نوبل شد.
سومین نشست نوبلخوانی شهر کتاب در روز یکشنبه 27 بهمن از ساعت 16:30 در خیابان خالد اسلامبولی، نبش کوچه سوم، برگزار شد. در این نشست، شمار قابلی از نویسندگان و اهل قلم و پژوهش، حضور داشتند. این نشست ها، به اهتمام علی اصغر محمد خانی، برگزار می شود.
ادبیات تطبیقی : نقل مطالب، با ذکر مأخذ، بلامانع است.
http://adabiyattatbighi.blogfa.com/
اوه! اینهمه بدبینی درباره مردهای شرقی کمی بی انصافی است. دوست یا همسر؟
از هر کدام انتظارات خاص خودشان را باید داشت.
http://chistarayankar.parsiblog.com/